کد مطلب:259381 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

دیدگاه دیگر
2 - روایت دیگری نیز در منابع روایی ما موجود است كه ترسیمگر زندگی آن بانوی با شخصیت و با اندیشه است، كه این گونه روایت شده است:

شیخ صدوق رحمه الله، از محمد بن عبدالله مطهری آورده است كه می گوید:

پس از شهادت حضرت امام حسن عسكری علیه السلام به محضر بانوی اندیشمند و دخت گرانمایه ی امام جواد علیه السلام حكیمه، شرفیاب شدم تا از امام راستین پس از حضرت عسكری علیه السلام كه بر اثر بازی های سیاسی دستگاه خلافت، مردم در مورد وجود گرانمایه او دچار اختلاف عقیده و حیرت و سرگردانی می شدند، سؤال كنم.

به او گفتم: بانوی گرامی! آیا حضرت عسكری علیه السلام دارای فرزند است؟

او تبسم كرد و گفت: اگر او پسر نداشته باشد، پس امام راستین پس از آن حضرت كیست؟ در حالی كه همواره خاطر نشان ساخته ام كه پس از دو سبط گرانمایه پیامبر، حسن و حسین علیهماالسلام هرگز امامت در دو برادر به سان آنان نخواهد بود.». [1] .

گفتم: سرورم! از ولادت سالارم دوازدهمین امام نور و از غیبت او برایم بگو؟

پاسخ داد: من كنیز با فضیلت و برجسته ای به نام «نرجس» داشتم كه روزی فرزند



[ صفحه 191]



برادرم حضرت امام حسن عسكری علیه السلام به دیدار من آمد و او را دید. به او گفتم: سالارم! اگر اجازه می دهید او را به خانه ی شما بفرستم تا به افتخار همسری شما مفتخر گردد؟

فرمود: نه عمه جان! اما شخصیت و ویژگی های او مرا به تحسین واداشت.

گفتم: سرورم! كدامین ویژگی او، شما را به تحسین واداشت؟

فرمود: او مادر فرزندی خواهد شد كه در پیشگاه خدا عزیز و سرفراز است، بزرگمردی را به دنیا خواهد آورد كه خداوند به دست او زمین را مملو از عدل و داد خواهد ساخت، همان گونه كه از جور و بیداد، لبریز باشد.

گفتم: سرورم! پس او را به خانه شما می فرستم، آیا اجازه می دهید؟

فرمود: در این مورد از پدر گرانمایه ام اجازه بگیرید.

جناب حكیمه می گوید: لباس خویش را پوشیدم و به خانه حضرت امام هادی علیه السلام آمدم. پس از نثار درود بر آن وجود گرانمایه نشستم كه آن حضرت سخن را آغاز كرد و فرمود: حكیمه! نرجس را به خانه ی پسرم حسن، بفرست.

گفتم: سالار من! من به همین دلیل به دیدار شما آمدم تا در این مورد كسب اجازه نمایم.

حضرت فرمود: خداوند دوست دارد در این پاداش پرشكوه تو را شریك و در این كار شایسته بهره ورت سازد.

این بانوی گرانقدر می افزاید: من به خانه بازگشتم و بی درنگ نرجس را آن گونه كه شایسته بود، آراسته ساخته و به ازدواج حضرت عسكری علیه السلام درآوردم و در خانه ی خویش از آنان مهمانداری كردم، چندی آن حضرت نزد ما بود و آن گاه همراه همسرش به خانه ی پدرش بازگشت. [2] .



[ صفحه 192]




[1] اين جمله، اشاره به امامت دروغين جعفر بود كه به تحريك رژيم عباسي و به انگيزه ي جاه طلبي به دروغ، مدعي بود كه امامت پس از برادرش، حضرت عكسري عليه السلام به او رسيده است.

[2] بحارالانوار: ج 51، ص 12.